شهرهایی که در آن ها کسی نباید بمیرد!

در نقاطی از جهان، مردن به دلایل مختلفی از جمله مسائل محیطی، اعتقادات مذهبی یا حتی کمبود فضای دفن، ممنوع اعلام شده است. این قوانین عجیب، چالش های منحصربه فردی را برای ساکنان این مناطق ایجاد کرده و مفهوم طبیعی زندگی و مرگ را به گونه ای دیگر به نمایش می گذارد.
مفهوم ممنوعیت مرگ در برخی نقاط جهان، پدیده ای است که در نگاه اول ممکن است عجیب و حتی نشدنی به نظر برسد. اما تاریخ و جغرافیای بشری، نمونه هایی را به ما نشان می دهد که در آن ها، به دلایل گوناگون، تلاش هایی برای کنترل یا محدود کردن پدیده طبیعی مرگ صورت گرفته است. این رویکرد، ریشه هایی عمیق در باورهای فرهنگی، نیازهای عملی، یا حتی تصمیمات قانونی خاص دارد. از جزیره ای که به دلیل تقدس، هرگونه تولد یا مرگ در آن ممنوع است، تا شهرهایی که به خاطر شرایط اقلیمی خاص یا کمبود فضا، تدفین مردگان را غیرقانونی اعلام کرده اند، هر یک داستانی منحصر به فرد از تلاش انسان برای مواجهه با ابدیت یا مدیریت میرایی خود را روایت می کند. این شهرها و مناطق، نه تنها از جنبه های عملی و قانونی، بلکه از منظر فلسفه زندگی و مرگ نیز قابل تأمل هستند و نمادی از چگونگی تأثیر محیط و اعتقادات بر قوانین انسانی به شمار می روند.
در این شهرها هیچ کس حق مردن ندارد!
مرگ، پدیده ای جهانی و گریزناپذیر است که همواره بخش جدایی ناپذیری از چرخه زندگی بشر بوده. با این حال، در برخی مناطق دنیا، قوانین و مقرراتی عجیب وضع شده که مردن را ممنوع می کند. این ممنوعیت ها، که از دلایل مختلفی نشأت می گیرند، نه تنها باعث شگفتی می شوند، بلکه سوالاتی عمیق درباره ماهیت مرگ و پایداری جوامع انسانی مطرح می کنند. نخستین نمونه های ثبت شده از ممنوعیت مرگ به قرن پنجم پیش از میلاد بازمی گردد، زمانی که در جزیره دلوس یونان، به دلیل اعتقادات مذهبی و قداست این مکان، هرگونه مرگ یا تولد ممنوع شده بود.
این قوانین غیرمعمول، ریشه در عوامل متعددی دارند؛ از فاکتورهای محیطی و جغرافیایی گرفته تا مسائل فرهنگی، مذهبی، و حتی کمبود فضای فیزیکی برای دفن. در برخی موارد، این ممنوعیت ها به منظور حفظ سلامت عمومی جامعه و جلوگیری از شیوع بیماری ها وضع شده اند. در موارد دیگر، به خاطر حفظ تقدس یک مکان یا باور به اینکه آنجا مکانی برای جاودانگی یا رسیدن به سعادت است، چنین قوانینی به اجرا درآمده اند. هر یک از این شهرها، به شیوه ای خاص، مفهوم سنتی مرگ را به چالش کشیده و نگاهی متفاوت به این پدیده طبیعی ارائه می دهند. این قوانین، گاهی اوقات به دلیل ضرورت های غیرقابل انکار و گاهی نیز به عنوان بیانی از اراده سیاسی یا مذهبی، شکل گرفته اند.
شهر لانگیربین (Longyearbyen)، نروژ
لانگیربین، واقع در مجمع الجزایر سوالبارد نروژ، شهری قطبی است که در میان آب های نروژ و قطب شمال قرار گرفته و جمعیتی در حدود ۳ هزار نفر دارد. این شهر یکی از معدود نقاط جهان است که دفن مردگان در آن غیرقانونی است. این قانون عجیب، ریشه ای کاملاً علمی و زیست محیطی دارد. قبرستانی قدیمی در این شهر وجود دارد که از حدود ۷۰ سال پیش دیگر کسی در آن دفن نشده است. دلیل این ممنوعیت آن است که خاک این منطقه، به دلیل دمای بسیار پایین و وجود لایه های دائمی یخ زده یا «پرمافراست»، توانایی تجزیه اجساد را ندارد.
اجسادی که در گذشته در این قبرستان دفن شده اند، به دلیل شرایط آب و هوایی سرد و منجمد، کاملاً سالم و دست نخورده باقی مانده اند. این وضعیت، خطر بزرگی را برای سلامت عمومی جامعه به همراه دارد؛ زیرا ویروس ها و باکتری های کشنده می توانند برای مدت های طولانی در بدن مردگان زنده بمانند و با ذوب شدن یخ ها، دوباره فعال شده و به افراد زنده منتقل شوند. به همین دلیل، افرادی که در لانگیربین به شدت بیمار هستند و نزدیک به مرگ تشخیص داده می شوند، با هواپیما یا کشتی از شهر خارج شده و به نقاط دیگری در نروژ منتقل می شوند تا در آنجا به خاک سپرده شوند. این رویکرد، یک تدبیر حیاتی برای حفظ رفاه و امنیت جامعه این شهر قطبی است.
در این شهر در نروژ کسی حق ندارد بمیرد
تصمیم به ممنوعیت مرگ در شهر لانگیربین، از سال ۱۹۵۰ به اجرا درآمد. این قانون به این معنی است که اگر فردی در لانگیربین زندگی کند و لحظه مرگش نزدیک باشد، باید جزیره را ترک کند. حتی اگر به طور ناگهانی در این شهر فوت کند، جسدش باید به خارج از شهر منتقل و در جای دیگری دفن شود. این تدبیر، پس از کشف این واقعیت اتخاذ شد که اجساد در قبرستان های شهر به دلیل یخ زدگی دائمی خاک، تجزیه نمی شوند.
این پدیده غیرعادی، مسئولین را نگران کرد که اجساد ممکن است حامل ویروس های کشنده ای باشند که با آب شدن یخ ها، به محیط زیست و در نتیجه به ساکنان زنده منتقل شوند. به عنوان مثال، شیوع سیاه زخم در شمال سیبری در سال ۲۰۱۶، که منجر به مرگ یک پسر و بیماری ۹۰ نفر دیگر شد، نمونه ای از این خطر است. این شیوع به دلیل ذوب شدن یخ جسد یک گوزن شمالی آلوده به سیاه زخم که از سال ۱۹۴۱ مرده بود، اتفاق افتاد. همچنین، نمونه هایی از ویروس آنفولانزای اسپانیایی سال ۱۹۱۸ در ریه های قربانیان یخ زده در لانگیربین کشف شده است. با وجود اینکه احتمال شیوع مجدد آنفولانزا کم است، دانشمندان در مطالعه روی این اجساد، احتیاط کامل را رعایت کرده و با لباس های محافظ نمونه برداری می کردند. این قانون، بیانگر تعهد این تمدن کوچک به حفظ سلامت و بقای خود در شرایط اقلیمی خاص است.
شرایط آب و هوایی سرد و منجمد لانگیربین باعث شده که اجساد در خاک تجزیه نشوند و این امر، خطر فعال شدن ویروس های کشنده را به همراه دارد.
جزیره ایتسوکوشیما (Itsukushima)، ژاپن
جزیره ایتسوکوشیما در ژاپن، که مردم آن را بسیار مقدس می دانند، قوانین بسیار سخت گیرانه ای برای حفظ تقدس و پاکی خود دارد. این قوانین، که از قرن ها پیش به دقت رعایت می شوند، هرگونه رخداد مرتبط با تولد یا مرگ را در داخل جزیره ممنوع کرده اند. هدف اصلی این ممنوعیت، جلوگیری از هرگونه آلودگی یا ناپاکی است که ممکن است به قداست این مکان آسیب برساند. از سال ۱۸۷۸، هیچ تولد یا مرگی در این جزیره ثبت نشده است.
افراد سالخورده یا بیمارانی که مرگشان نزدیک است، باید جزیره را ترک کنند و زنان باردار نیز به محض نزدیک شدن به زمان زایمان، اجازه اقامت در جزیره را ندارند. این تدابیر سخت گیرانه، نشان دهنده عمق باورهای مذهبی مردم این منطقه است که معتقدند پاکی مطلق جزیره، ضامن رفاه و سعادت آن هاست. با این حال، تاریخ این جزیره نیز یک استثنای خونین را به خود دیده است: نبرد میاجیما در سال ۱۵۵۵. پس از این نبرد، فرمانده پیروز دستور داد تا جزیره به طور کامل پاکسازی شود؛ اجساد کشته شدگان فوراً از جزیره خارج شدند، خون ها شسته شد و حتی خاک هایی که به خون آغشته بودند، به نقاط دیگر منتقل شدند تا قداست جزیره به طور کامل بازگردد. این رویداد، مفهوم عمیق پاکی را در فرهنگ ژاپنی به وضوح نشان می دهد.
شهر فالچیانو دل ماسیکو (Falciano del Massico)، ایتالیا
در شهر فالچیانو دل ماسیکو، واقع در جنوب ایتالیا، دلیل ممنوعیت مرگ کاملاً متفاوت است و نه ریشه ای مذهبی دارد و نه محیطی. در این شهر کوچک، مردن به دلیل کمبود فضای فیزیکی برای دفن مردگان ممنوع شده است. این وضعیت، که شاید در ابتدا باورنکردنی به نظر برسد، به چالشی جدی برای شهرسازی و مدیریت محلی تبدیل شده است. چندین سال پیش، شهردار این شهر به دلیل نبود قبرستان جدید و پر شدن قبرستان قدیمی، فرمانی را صادر کرد که به موجب آن، هرگونه مرگ در محدوده شهر ممنوع شد.
از آن زمان تاکنون، این شهر با شهر همسایه خود بر سر استفاده از قبرستان قدیمی مشترک، دچار اختلاف و کشمکش بوده است. شهردار فالچیانو دل ماسیکو در تلاش است تا مکان جدیدی برای یک قبرستان بسازد، اما تا آن زمان، اجساد مردگان باید به خارج از شهر منتقل شوند. این قانون، هرچند از روی ناچاری و به دلایل کاملاً عملی وضع شده، اما به وضوح نشان دهنده مشکلات رو به رشد تمدن های شهری در مدیریت منابع و فضای محدود است. این مفهوم، چالشی برای برنامه ریزی شهری مدرن است که باید راهکارهایی برای مسائل اساسی زندگی و مرگ شهروندان بیابد.
در فالچیانو دل ماسیکو، کمبود فضای دفن، شهردار را مجبور به ممنوعیت مرگ در شهر کرده است.
روستای Sarpourenx، فرانسه
در روستای کوچک و دیدنی سارپورانکس در جنوب غربی فرانسه نیز، قانون ممنوعیت مرگ به اجرا درآمده است. این تصمیم غیرمعمول، پس از آن گرفته شد که دادگاه، طرح شهردار برای گسترش قبرستان روستا را رد کرد. اما شهردار، در اقدامی بی سابقه، پا را فراتر گذاشت و نه تنها مردن را ممنوع کرد، بلکه برای هر کسی که جرئت کند بمیرد مجازات های سختی در نظر گرفت. البته، چگونگی اعمال این مجازات بر روی یک فرد متوفی، هنوز هم معمایی حل نشده باقی مانده و همین موضوع، بر عجیب بودن این قانون می افزاید.
این تصمیم ناگهانی و قاطعانه شهردار، جامعه محلی را به شدت نگران کرده است. شهروندان مرتباً از خود می پرسند که در صورت فوت، چه سرنوشتی در انتظار آن ها خواهد بود و چگونه می توانند با این قانون عجیب کنار بیایند. این وضعیت، نمادی از چالش های قانونی و حقوقی است که در برخی مناطق به دلیل کمبود منابع یا تصمیمات محلی، به وجود می آیند. این قانون، هرچند که در عمل به نظر می رسد قابل اجرا نیست، اما نشان دهنده فشارهای وارده بر شهرسازی و مدیریت فضاهای عمومی در مناطق کوچک است و به نوعی فلسفه عجیبی از کنترل بر مرگ را به تصویر می کشد.
سوالات متداول
چرا در بعضی شهرها مردن ممنوع است؟
ممنوعیت مرگ در برخی شهرها دلایل متفاوتی دارد؛ از جمله مشکلات زیست محیطی مانند یخ زدگی دائمی خاک که مانع تجزیه اجساد می شود، اعتقادات مذهبی و حفظ قداست یک مکان، کمبود فضای فیزیکی برای دفن مردگان، یا حتی تصمیمات قانونی و قضایی محلی.
دلیل اصلی ممنوعیت مرگ در لانگیربین چیست؟
دلیل اصلی ممنوعیت مرگ در لانگیربین نروژ، وجود لایه های دائمی یخ زده در خاک (پرمافراست) است که مانع تجزیه اجساد می شود. این وضعیت خطر شیوع بیماری ها و فعال شدن ویروس های قدیمی را به همراه دارد و برای حفظ سلامت عمومی، مردن و دفن در آنجا ممنوع شده است.
آیا در شهرهایی که مردن ممنوع است، دفن و خاکسپاری انجام می شود؟
خیر، در شهرهایی که مردن ممنوع است، دفن و خاکسپاری در داخل محدوده شهر انجام نمی شود. افراد بیمار یا در حال مرگ از شهر خارج می شوند و اجساد نیز برای دفن به نقاط دیگر، معمولاً شهرهای همسایه یا مناطق دیگر کشور، منتقل می گردند.
ممنوعیت مرگ در این شهرها از چه زمانی آغاز شده است؟
زمان آغاز ممنوعیت مرگ در این شهرها متفاوت است. به عنوان مثال، در جزیره دلوس یونان، این قانون به قرن پنجم پیش از میلاد بازمی گردد. در لانگیربین نروژ از سال ۱۹۵۰، و در جزیره ایتسوکوشیما ژاپن از سال ۱۸۷۸ این ممنوعیت ها به اجرا درآمده اند.
عواقب مردن در شهرهایی که این قانون را دارند چیست؟
عواقب مردن در این شهرها عمدتاً به انتقال اجساد به خارج از محدوده شهر برای دفن مربوط می شود. در برخی موارد خاص مانند روستای سارپورانکس فرانسه، شهردار حتی برای مردگان مجازات تعیین کرده، هرچند نحوه اعمال آن نامشخص است و بیشتر جنبه نمادین دارد.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "شهرهایی که در آن ها کسی نباید بمیرد!" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "شهرهایی که در آن ها کسی نباید بمیرد!"، کلیک کنید.