چرایی مخالفت ایران با مذاکره؛ از تجربه تلخ برجام تا مقاومت در برابر تسلیم

چرایی مخالفت ایران با مذاکره؛ از تجربه تلخ برجام تا مقاومت در برابر تسلیم

بعد از تجربه تلخ برجام و نقض عهد آشکار آمریکا، ایران امروز بار دیگر در برابر فشار غرب برای بازگشت به مذاکرات هسته‌ای مقاومت می‌کند. اما این «نه» به معنای انزوای ایران نیست، بلکه پاسخی قاطع به زیاده‌خواهی‌ها و تلاش آشکار برای تسلیم شدن است. ایران یک‌بار حسن نیت خود را ثابت کرده است، اما آیا غرب اصول مذاکره منصفانه را درک کرده یا در آینده نیز خواهد کرد؟

خبرگزاری یوویک – مهدی لطیفی؛ موضوع مذاکرات هسته‌ای ایران طی دو دهه گذشته همواره یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین مباحث در عرصه روابط بین‌الملل بوده است. این مذاکرات، به‌ویژه پس از آغاز توافق‌نامه برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام در سال ۲۰۱۵، نه‌تنها به‌عنوان بستری برای کاهش تنش‌های بین ایران و کشور‌های ۵+۱ مطرح شد، بلکه امید آن می‌رفت که این اقدام به عنوان الگویی در حل مسائل بحران‌زا در دیگر حوزه‌ها نیز مطرح شود. اما با گذشت چند سال از امضای این توافق و نهایتاً خروج آمریکا از آن در سال ۲۰۱۸، دیگربار این پرونده مهم جهانی بر سر این موضوع متوقف شده است که آیا ایران باید دوباره به پای میز مذاکره بیاید یا خیر.

برای درک این موضوع، لازم است ابتدا این مسئله را بررسی کنیم که چرا ایران در ابتدا به توافق دست یافت و چه عواملی زمینه‌ساز اعتماد به قدرت‌های جهانی شد. در مقابل، آنچه امروز مانع از هرگونه گفت‌وگوی جدید می‌شود نیز موضوعی نیست که بتوان آن را به‌سادگی نادیده گرفت. از این رهگذر، بررسی ابعاد حقوقی و سیاسی قرارداد برجام و تجربه ایران از اجرای تعهداتش بخش مهمی از این گزارش را تشکیل می‌دهد. علاوه بر آن، فشار‌های آمریکا و غرب بر ایران در شرایط کنونی به منظور مذاکره مجدد به گونه‌ای است که می‌توان آن را بیشتر به داشتن ماهیت تحمیل‌گرایانه و جبران‌کننده شکست‌های قبلی تعبیر کرد.

برجام، توافقی که با اهداف بین‌المللی و امید‌های دوطرفه آغاز شد، از ابتدا حامل دو پیام مشخص بود. پیام اول مبتنی بر این اصل بود که ایران در چارچوب قوانین بین‌المللی حقوق خود را در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای حفظ می‌کند. پیام دوم، اما محل سوءتفاهم و تحلیل‌های متفاوت قرار گرفت: برخی از اعضای ۵+۱، به‌ویژه ایالات متحده، به شکلی از توافق نزدیک شدند که به نظر می‌رسید به‌دنبال محدودسازی کامل قابلیت‌های ایران و در دست گرفتن ابزاری برای کنترل سیاست‌های منطقه‌ای و داخلی تهران هستند. ایران در دوری از فضای تنش و دستیابی به راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز، بار‌ها بر تعهد خود به اجرای دقیق توافق تأکید کرد و گام‌های لازم را نیز برداشت. کاهش سطح غنی‌سازی اورانیوم، کنار گذاشتن تحقیقات حساس و پذیرش رژیم‌های بازرسی گسترده توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از جمله این اقدامات بودند.

از طرف دیگر، عملکرد کشور‌های غربی به‌وضوح نشان داد که حسن نیت طرف مقابل در تحقق این توافق، عمدتاً نمایشی و سیاسی بوده است تا یک سیاست صادقانه دیپلماتیک. مهم‌ترین دلیل برای این موضوع، خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام توسط دولت دونالد ترامپ بود. در این مرحله، واشنگتن نشان داد که هدفی جز افزایش فشار بر ایران و استفاده از ابزار تحریم به‌عنوان اهرم فشار برای گرفتن امتیازات بیشتر نداشت. این اقدام غیرقانونی و بدون همراهی حتی کشور‌های اروپایی امضاکننده توافق، شرایطی را ایجاد کرد که به باور تحلیلگران، زمینه‌ساز فروپاشی عملی برجام شد.

در طی این سال‌ها، ایران همچنان از انجام اقدامات متقابل خودداری کرد و بار‌ها تأکید داشت که آماده بازگشت به تعهدات کامل در صورت رفع موانع و تحقق تعهدات دیگر طرف‌ها است. با این‌حال، عدم انجام وظایف از سوی کشور‌های اروپایی و ناتوانی آنها در بهره‌بر‌داری از مکانیسم‌های تعبیه‌شده در برجام، به‌ویژه در حوزه روابط بانکی و فروش نفت، هرگونه فضای اعتماد را از بین برد. این رفتار‌ها تنها در راستای اثبات این نکته بودند که ایران به‌عنوان تنها طرف متعهد باقی مانده، باقی بماند، بدون آنکه طرف مقابل به تعهدات خود پایبند بماند.

در این مرحله، شرایط سیاسی و اقتصادی در داخل و خارج از ایران، تأثیر چشمگیری بر نحوه نگاه مسئولان تهران به مذاکرات مجدد داشت. از یک طرف، تحریم‌ها و تنگنا‌های اقتصادی که بر مردم فشار وارد کرده بود، تداوم فعالیت اقتصادی ایران را با مشکلات جدی رو‌به‌رو کرد. از سوی دیگر، تلاش‌های گسترده بخش‌های مختلف اقتصادی برای سازگاری با این شرایط و کاهش اتکا به تعامل با غرب، رویکرد ایران را به سمت بهبود تعاملات منطقه‌ای و تقویت شرکای جهانی جدید از جمله چین و روسیه متمایل کرد. این تغییر سیاست، از دید منابع غربی، گامی تعیین‌کننده در مقابل سیاست یکجانبه تحریم‌ها قلمداد می‌شد.

حالا در شرایطی که دولت جدید ایالات متحده بار‌ها بر تمایل خود برای گفت‌وگوی دوباره با ایران سخن گفته است، اما تهران پاسخ مشخصی برای نیازی که دیگر آن را ضروری نمی‌بیند، دارد. مقام معظم رهبری بار‌ها تأکید کرده‌اند که راه مذاکره تنها زمانی گشوده خواهد شد که به نفع منافع ملی باشد و در برابر زیاده‌خواهی طرف مقابل ایستادگی صورت بگیرد؛ نه آنکه مذاکره از پیش در یک مسیر یک‌طرفه تنظیم شده باشد که جز دستیابی به اهداف بزرگ‌تر برای غرب راهی نداشته باشد.

ایران تاکنون از حقوق مشروع خود در قالب دفاع از امنیت ملی و حق برخورداری از برنامه‌ای مسالمت‌آمیز چشم‌پوشی نکرده و کاملاً در چهارچوب مقررات بین‌المللی باقی مانده است. این در حالی است که آمریکا و هم‌پیمانانش تلاش دارند از مسائل جانبی همچون برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران استفاده کرده و موضوعات بیشتری را به دستور کار مذاکرات اضافه کنند. این رفتارها، در دیدگاه بسیاری از مقامات ایرانی، چیزی جز تلاش آشکار برای وادار کردن ایران به تسلیم نیست.

سیاست «فشار حداکثری» آمریکا که به‌طور رسمی توسط دولت دونالد ترامپ اجرا شد، تأثیرات قابل توجهی بر آگاهی ملی و سیاست‌گذاری ایران گذاشته است. با وجود همه تحریم‌ها و تلاش برای انزوای بین‌المللی، ایران نه تنها ثبات داخلی خود را حفظ کرده، بلکه در برخی جنبه‌های دیگر نظیر توسعه توان دفاعی، استقلال صنعتی و تقویت روابط با کشور‌های غیرغربی نیز گام‌های قابل‌توجهی برداشته است. تجربیات این سال‌ها به‌وضوح نشان داده‌اند که مذاکرات تنها در شرایط مساوی، عادلانه و در چارچوب منافع متقابل امکان‌پذیر هستند.

با این حال، اکنون این پرسش مطرح است که آیا غرب می‌تواند از دوگانه مذاکره یا تسلیم فراتر رفته و توافقی سودمند برای همه طرف‌ها پیشنهاد دهد؟ پاسخ روشن از دید ایران این است که تنها زمانی بازگشت به میز مذاکره مطرح است که تضمین‌های واقعی برای اجرای تعهدات ارائه شوند. ایران اعلام کرده است که هیچ‌یک از حقوق خود را تحت فشار‌های خارجی نادیده نخواهد گرفت؛ کمااینکه در سال‌های گذشته نیز الزاماً از سیاست‌های دفاعی و توانایی‌های استراتژیک خود عقب‌نشینی نکرده است.

هرگونه گفت‌و‌گو درباره برنامه موشکی ایران یا سیاست‌های منطقه‌ای تهران، صرف‌نظر از اینکه با چه عنوانی مطرح شود، قطعا با پاسخ منفی رو‌به‌رو خواهد شد. ایران معتقد است که این مسائل مستقیماً به منافع امنیت ملی ارتباط داشته و در نتیجه جزو مواردی نیست که بتوان با سازش در مورد آنها، فضای جدیدی برای تعامل فراهم کرد.

مذاکره‌ای که به‌دنبال تحمیل سیاست‌های غربی باشد، نه‌تنها فرصت تعامل را از بین می‌برد، بلکه همان تجربه تلخ گذشته را به شکلی دیگر تکرار خواهد کرد. ایران هوشمندانه تلاش می‌کند تا از وارد شدن به چنین فرآیندی خودداری کند و اجازه ندهد که گفت‌و‌گو ابزاری برای اعمال سیاست‌های تحمیلی شود.

در رویکرد کنونی جمهوری اسلامی ایران، مقاومت در برابر فشار‌ها و تقویت توان داخلی به مواردی جدایی‌ناپذیر از سیاست خارجی تبدیل شده است. این رویکرد بر اساس تجربیات گذشته و سنجش شرایط کنونی استوار است و نمی‌توان آن را به «لجاجت» یا عدم تمایل به گفت‌و‌گو تعبیر کرد. بلکه این حرکت در راستای دفاع از عزت ملی و جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته است؛ چرا که ایران پیش از این هم بار‌ها نشان داده است که علاقه‌ای به تشدید درگیری و تنش ندارد، بلکه از مسیر تعامل، تحقق حقوق خود را جست‌و‌جو می‌کند.

در جمع‌بندی نهایی، روشن است که عدم پذیرش مذاکره مجدد از سوی ایران، نه نوعی انزواطلبی و نه نشانه‌ای از بی‌تفاوتی نسبت به حل مسائل منطقه‌ای یا بین‌المللی است. بلکه ایران با درس گرفتن از گذشته، اصلی‌ترین راهکار را در مقاومت سازنده و حفظ استقلال ملی خود می‌داند. تجربه برجام بار دیگر نشان داد که حفظ عزت و استقلال، بزرگ‌ترین سرمایه برای کشوری مانند ایران است که بیش از چهار دهه تحت فشار سیاست‌های تحمیلی، مسیر توسعه و پیشرفت را دنبال کرده است. نتیجه نهایی این است که ایران مذاکره‌ای را می‌پذیرد که به‌معنای پذیرش متقابل حقوق و تعهدات باشد، نه استراتژی پنهان برای تحمیل مطالبات یک‌جانبه.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "چرایی مخالفت ایران با مذاکره؛ از تجربه تلخ برجام تا مقاومت در برابر تسلیم" هستید؟ با کلیک بر روی اجتماعی، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "چرایی مخالفت ایران با مذاکره؛ از تجربه تلخ برجام تا مقاومت در برابر تسلیم"، کلیک کنید.